Red; Regent’s Park, London, October 2008
today, this photoblog turns 4 years old.
Recently, I haven’t posted my photos regularly because of the pressure of the last months of my PhD and then the death of my camera; on top of that these days, I badly caught a cold and been in bed for a couple of days so I couldn’t take a shot even with my mobile. So here is a shot from my archive.
The funny thing is, last year by the end of December I had a cold as well, I released it by checking my post on December 31 last year; next year I am going to be careful by the end of December.
Wish you all a very happy new year
2 Comments:
سلام به رضای عزيز
میشه گفت اون آخر، چراهايی است كه نويسنده يا توضيحی [مثل قبليا] براش نداره و يا ترجيح میده توضيحی نده [و يا به قول شما حوصلهش رو نداره]
شايد اين به قول شما طغيان برای اينه كه دچار سكون نشيم و بدونيم درسته بقيه به صورتی ناجوانمردانه فكر میكنن ما كارمون رو بلد نيستيم، اما خب حتما ما هم كارمون ايرادات زيادی داره و واقعا بلدش نيستيم كه اوضاع اينجوريه ديگه!
راستش من منظورت از ساختِ زبانی رو درست متوجه نشدم، اما لازم به توضيحه كه قبلا عليرضا تغابنی در اينجا [ مطلب با عنوان پیشینه شناسی بهینه سازی رفتارگرایی تخصصی 2واحد عملیhttp://t-fears.blogspot.com/2008_05_01_archive.html] و آزموسيس در اينجا [http://limbosis.blogspot.com/2007/04/how-much-wood-would-woodchuck-chop-if.html] از اين روش در نوشتن استفاده كردن
آقارضا سال نو مبارک. چهارسالگی وبلاگت هم مبارک. انصافا من چون خودم خدای عکاسی ام (اهم) میدونم عکسهات چقدر قشنگ و حرفه ای اند. بابت دوربین هم تسلیت. بگو تولد خودت کیه یه دوربین هدیه بگیریم برات. ایشالا سال تندرستی خودت و خونواده ات بشه و نابودی دشمنان بشریت.
Post a Comment
<< Home